توریا

امروز…
انگار کسی آمد…
و هوای دلتنگی ات را …
هی در آسمان اتاقم پاشید …
و تو نبودی……

........1........
جمعــه دســـتش بنــد اســـت
بـــــه دلتنــــــــــــــــــــــــگی مـــــــــــــن
بیـــکار کـــــه مــــی شــــــــود
بــرای بغــض هایـــــــــــم
غـــروب مـــی بافد
........2........

دلتـــــــ♥ـــــــنگی یعنـــــــی
اذان مغــــــــربــــ…
بـــهـ افـــــق چشــــمهـــایـــ تــو…

........3........
به احمقانه ترین شکل ممکن
دلتنگ کسی هستم
که هیچ خیابانی را
با او قدم نزده ام
اما او در تمام خاطرات من راه
می رود
........4........
خبری نیست …
خیاطی می کنم
آسمان را به زمین می دوزم
چشمهایم را به در
خدا می داند چند بار دلم را کوک زدم
که این چنین دل تنگم !
........5........
یک روز
یک جایی
عاشق کسی می شوی
که دوستت ندارد
حالا تمام دلتنگی های دنیا را هم که گریه کنی
سبک نمی شوی …
........6........
دلم تنگ است…
برای کسی که…
نمیشود…
او را خواست
نمیشود…
او را داشت…
فقط می شود
سخت برای او
دلتنگ شد
و در حسرت آغوشش
سوخت…
........7........
تو که نمی دانی
هر آدمی دل تنگیهای مخصوص خودش را دارد
و تو پنهانی ترین دل تنگی منی
........8........

یاد گرفتـــه ام
انسان مدرنـــی باشــــم

و هــر بار که دلتنـــــــگ میشــــوم
بـه جای بغـــــض و اشــــک

تنهـــا به این جملـــه اکتفــا کنـــم کــه
هوای بـــد ایــن روزهــا
آدم را افســــــــرده میکنـد ..!

........9........
جمعه دستش بند است
به دلتنگی من
بیکار که می شود
برای بغض هایم
غروب می بافد.
........10........
غرض این است که غیری نکند در دل جای…
آنکه ما را
به دلِ تنگ
نگه می دارد…!
........11........
ی “دریا” اشک برای ریختن دارم
ی “دل” گرفته
ی “زندگی” پراز خالی
من سرشارم از “تنهایی”و”دلتنگی”‏
........12........
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی!؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من…
غصه هایت برای من…
همه بغضها و اشکهایت برای من…
بخند برایم بخند
آنقدر بلند
تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را…
صدای همیشه خوب بودنت را
دلم برایت تنگ شده
دوستت دارم…
........13........
خیال تو از انتهای سیاهی چشمهایم سوسو می زند!
موضوع دوری دستها و دیدارها مطرح نیست!
همنشین نفسهای من شده ای، خاتون!
با دلتنگی دیدگانم یکی شده ای!
........14........
دلتنگی‌های آدمی را
باد ترانه‌ای می‌خواند
رویاهایش را
آسمان پرستاره نادیده می‌گیرد
و هر دانه برفی
به اشکی نریخته می‌ماند
........15........
دلتنگی هایم را دوست دارم
آن لحظه که به یاد تو هستم
و از دوریت دلتنگ میشوم
آن لحظه که از نبودن تو در کنارم
به آسمان و آسمانیان شکایت میکنم
و آن زمان که گریه های شبانه ام
مرحمی بر دل زخمی ام نمیگذارند…
........16........
افکارم شبیه تو تراشیده شده
آغوشم درست به اندازه تو جا دارد
اطاقم بوی تو را میدهد
فقط نمیدانم چرا چشمانم تو را گم کرده اند…
دلتنگم…
به اندازه همه دلتنگیهایی که فقط تو میدانی
........17........
دلتنگی … دلتنگی …
همانند سربازی که تازه از جنگ بازگشته
محتاج نوازش دست هایت هستم
باور کن که دلتنگی … دلتنگی …
دلتنگی مرگ تدریجی ست !!!
........18........
اشک من جاری شد…
جای تو خالی بود
جـــــــــای تـــــــــو …
عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید
شعر دلتنگی من سخت گریست
........19........
منم دلتنگ رویت
دلم آید به سویت
چه کردی با دل من
که کرده آرزویت .
........20........

منبع : هلو اس ام اس