درخواست عکس هنرمندان خارجی عکس هنرمندان مرد عکس هنرمندان زن
  • انگشتان شما در مورد شخصیت شما چه می گویند؟

    انگشتان شما در مورد شخصیت شما چه می گویند؟

  • الناز شاکردوست در اکران مردمی فیلم مطرب

    الناز شاکردوست در اکران مردمی فیلم مطرب

  • عکسهایی از گل شقایق نعمانی ژاپنی

    عکسهایی از گل شقایق نعمانی ژاپنی

  • عکسهای هستی مهدوی در اکران فیلم ماجرای نیمروز - رد خون در ۳۷ اُمین جشنواره فیلم فجر

    عکسهای هستی مهدوی در اکران فیلم ماجرای نیمروز - رد خون در ۳۷ اُمین جشنواره فیلم فجر

  • عکسهای دیبا زاهدی در اکران فیلم تیغ و ترمه در ۳۷ اُمین جشنواره فیلم فجر

    عکسهای دیبا زاهدی در اکران فیلم تیغ و ترمه در ۳۷ اُمین جشنواره فیلم فجر

  • عکسهایی از الهه حصاری در اکران خصوصی فیلم ترانه

    عکسهایی از الهه حصاری در اکران خصوصی فیلم ترانه

  • عکسهایی از زیبا کرمعلی در اکران عمومی فیلم درساژ

    عکسهایی از زیبا کرمعلی در اکران عمومی فیلم درساژ

  • عکسهایی از مریم معصومی در اکران خصوصی فیلم ترانه

    عکسهایی از مریم معصومی در اکران خصوصی فیلم ترانه

  • عکسهایی از ماهور الوند در اکران فیلم درساژ

    عکسهایی از ماهور الوند در اکران فیلم درساژ

  • عکسهایی از پرنده گراندالای آبی

    عکسهایی از پرنده گراندالای آبی

  • عکسها و بیوگرافی سینتا لورا کیل Cinta Laura Kiehl

    عکسها و بیوگرافی سینتا لورا کیل Cinta Laura Kiehl

  • عکس ها و بیوگرافی Pimchanok Luevisadpaibul بازیگر و مدل تایلندی

    عکس ها و بیوگرافی Pimchanok Luevisadpaibul بازیگر و مدل تایلندی

  • عکس ها و بیوگرافی Araya Alberta Hargate آریا آلبرتا هارگیت

    عکس ها و بیوگرافی Araya Alberta Hargate آریا آلبرتا هارگیت

  •  عکسهای ساعد سهیلی و همسرشون گلوریا هاردی در اکران خصوصی فیلم پل خواب

    عکسهای ساعد سهیلی و همسرشون گلوریا هاردی در اکران خصوصی فیلم پل خواب

  •  عکسهای هومن سیدی در اکران خصوصی فیلم پل خواب

    عکسهای هومن سیدی در اکران خصوصی فیلم پل خواب

تبلیغات در سایت تبلیغات در سایت کسب درآمد

فیل ها در خواب علی کوچولو

علی کوچولو قفس کوچکش را به حیاط آورد. قفس، پر بود از فیل های کوچولو!
 
علی کوچولو برای فیل هایش علف گذاشت. فیل ها علف ها را خوردند و گفتند: « باز هم علف بِده! »


  اما علی کوچولو دیگر علف نداشت. احمد و رضا آمدند، توی دستشان پر از علف بود.
 
علی کوچولو گفت: « خوب شد که علف آوردید. فیل هایم سیر نشده بودند. »
 
احمد و رضا، علف ها را روی زمین ریختند. علی کوچولو هم درِ قفس را باز کرد. بچه فیل ها بیرون آمدند. تند و تند علف خوردند و بزرگ شدند.

بعد، گفتند: « ما دیگر باید برگردیم پیش پدر و مادرمان! » علی کوچولو اَخم کرد.
 
احمد به او گفت: « ناراحت نشو. آن ها نمی توانند این جا بمانند. »
 
رضا هم گفت: « تازه، دلشان برای پدر و مادرشان تنگ شده! »
 
بچه فیل ها گفتند: « اما ما راه رسیدن به شهرمان را بلد نیستیم! ... » علی کوچولو و احمد و رضا هم نمی دانستند شهر فیل ها کجاست.
 
 آن ها سوار سه تا از فیل ها شدند و به دنبال هم به راه افتادند. توی کوچه، هر کس آن ها را دید، گفت: « فیلِ بچه ها، یادِ هندوستان کرده! »
 
علی کوچولو راه هندوستان را بلد بود. آن ها از کنار ماشین ها و ساختمان های بلند گذشتند. از کنار باغ ها و رودها و کوه ها گذشتند تا به هندوستان رسیدند.
 
فیل ها تا پدر و مادرشان رادیدند، کوچک شدند.  با خوش حالی به طرف آن ها دویدند.
 
علی کوچولو به احمد و رضا گفت: « حالا باید برگردیم! » احمد پرسید: « چه طوری؟ »
 
 یکی از فیل های بزرگ جلو آمد و گفت: شما بچه های ما را آوردید. من هم شما را به شهرتان می رسانم.
 
علی کوچولو و احمد  و رضا سوار فیل بزرگ شدند.  فیل به راه افتاد. رفت و رفت و رفت و ... یک مرتبه علی کوچولو داد زد: « رسیدیم!... » و چشم هایش را باز کرد!
 
مادر علی کوچولو کنارش نشسته بود. پرسید: « رسیدید؟ کجا رسیدید؟ حتما باز هم خواب دیده ای! »

 علی کوچولو گفت: « آره، مادر. دیدم که من و احمد و رضا رفتیم به هندوستان و برگشتیم!»

بعد هم با خوشحالی از جایش بلندش شد.
 
او می خواست برود، به احمد و رضا خبر بدهد که با هم به هندوستان رفته اند و برگشته اند.

 منبع: ماهنامه رشد کودک

  • تاریخ ارسال : شنبه 1394/08/16
  • بازدید : 434 مشاهده
کد امنیتی رفرش